- ماه بانو
- چهارشنبه ۲۴ آذر ۹۵
- نظرات [ ۲ ]
- ماه بانو
- سه شنبه ۱۶ آذر ۹۵
- نظرات [ ۰ ]
- ماه بانو
- چهارشنبه ۳ آذر ۹۵
- نظرات [ ۰ ]
امروز برگشتم به خونمون بعد از چند روز تفریح در اصفهانِ زیبا ...
- ماه بانو
- چهارشنبه ۳ آذر ۹۵
- نظرات [ ۰ ]
دیروز سر یه مساله ای حس کردم با همسرم مشکل دارم
تو یه مورد با هم اختلاف نظر داشتیم
نمیدونم حرف کدومامون درسته من یا ایشون
ولی اینو میدونم تو این چند سال اشنایی و ازدواج هنوز سر چیزی بحث ودعوا نکردیم
یعنی اجازه ندادیم به بحث بکشه
دیروز که هرکدوم پای گوشی حرف خودمونو میزدیم و تصمیم بر این گرفتیم
یه ساعت بعدش که کمی اروم تریم باهم حرف بزنیم به خودم گفتم من همسرشم
مگه بانو عمره همسره مختار تا پای مرگ با شوهرش نبود ؟؟
چرا من نباشم؟ میخوام تا اخرش پای همه تصمیماش چه درست چه غلط باشم
اگر شکست خورد باهاش باشم واگر برنده شد بازم پیشش باشم
اینکه حس کنه یه همسر عین کوه پشتش هست بهش حس خوبی میده
و انرژی های زندگی مون مثبت میشه
نمیدونم از دیشب تاحالا این حال خوبم واسه چیه ؟
فقط میدونم همسرم تو سختی ومشکلات منو نیاز داره تو غم و شادی منو نیاز داره
میخوام بدونه حتی تو شکست هاش هم من باهاشم ودوستش دارم...
- ماه بانو
- چهارشنبه ۳ آذر ۹۵
- نظرات [ ۱ ]
امروز 25 مهر هست همون روزی که منو تو دست تو دست هم با هم عهد وپیمان بستیم
واسه یه عمر زندگی مشترک
یادش بخیر وقتی شهریور ماه93 بود ومراسم بله برون گرفتیم قرار شد تا دی ماه صبرکنیم که محرم وصفر تموم شه ولی اونقدر هول بودیم که طاقت نیاوردیم وسریع گفتیم عقد کنیم یه هفته قبل محرم مراسم عقد گرفتیم
چه قدر زود گذشت واقعا چه زود دوسال شد
انگار همین دیروز در تکاپوی رزرو تالار و لباس عروس و مشتقاتش بودیم ، یادمه وقتی از ارایشگاه اومدی دنبالم وقتی سوار ماشین شدیم زل زده بودم بهت و همش میگفتم چه قدر شیک وقشنگ شدی خیلی زیبا شده بودی البته الانم زیبایی ها ولی تو اون لباس واون تیپ اصلا یه قیافه نازی شده بودی یادمه محوت بودم حس میکنم اون یه حس خوب از طرف خداوند بود که تا وقتی میرسیم به تالار و میخوایم بشینیم سر سفره عقد عشقت ومهرت بیشتر از قبل تو دلم بیوفته...
بابته این روزِ دوست داشتنی از خدا ممنونم
هرچند که پیشم نیستی و ازم دوری ولی دلم همیشه پیشته
تاریخ یکشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۵ ساعت 8:56
- ماه بانو
- سه شنبه ۲ آذر ۹۵
- نظرات [ ۰ ]
- ماه بانو
- سه شنبه ۲ آذر ۹۵
- نظرات [ ۰ ]
اندکی زودتر بیا
چای را داغ دوست دارم
قند و نباتش با تو ...
(ماه بانو)
پ ن :آقای عشق در راه تهران ...
تاریخ چهارشنبه سوم شهریور ۱۳۹۵ ساعت 16:52
- ماه بانو
- سه شنبه ۲ آذر ۹۵
- نظرات [ ۰ ]
یکی از دلچسب ترین تفریحات گشت وگذار با کسی هست که دنیای تو باشه و تو باهاش قدم به قدم وهرلحظه بهشت رو احساس کنی .
بهشتِ این روزهای من همسره عزیزم هست که خیلی ازش ممنونم به خاطره وجودش ...
بنده و همسر جان جمعه عصر تصمیم گرفتیم برخلاف اکثره مردم که تو تعطیلات سعی میکنن مسافرت برن ،ما سعی کردیم که تهران گردی کنیم و به پیشنهاد ایشون سر از دریاچه خلیج فارس در اوردیم ...
روزه خوبی بود خصوصا قایق پدالی سوار شدن و خیلی وقت بود سوار نشده بودم و دوباره خاطراته خوب واسم تداعی شد ...
دیشب یعنی شنبه هم قرار بود حرکت کنن به سمته محل خدمت به یه دلایلی کنسل کردیم به یکشنبه سفرشو انداخت و شنبه شب یکهویی به سرمون زد بریم شبهای تهران رو بگردیم ... دلم گشت وگذار تو محله های قدیمی تهران رو میخواست واسه همین از فدائیان شروع کردیم رفتیم به سمته شوش و مولوی و خراسان و پانزده خرداد و امام خمینی و گلوبندک و خیام و ....
روزهای خوبی بود
ممنونم از خدای عزیزم که هوامو داره ...

نه نویســــنده...
خـــط خـــطی مــــی کنم،
تــــا مطمئن شـــوم نـــمرده ام ...
همـــین !
وبلاگ دوم بنده هستن ایشون اصل کاری تو بلاگفاس