- ماه بانو
- پنجشنبه ۸ آبان ۹۹
- نظرات [ ۰ ]
بهش میگم منو چه قدر میشناسی؟
میگه اوووم: تو رنگ صورتی و بنفش و دوس داری .
میگم خب بیشتر ادامه بده ...
میگه: دوست داری تایید بشی، دوست داری ازت تعریف کنن، همیشه تحسینت کنن
گفتم علایقم چیه؟
گفت: لواشک ،پاستیل ،کتک زدن و چنگ زدن دیگران😐 نقاشی، موزیک
من همشو خودم حدس میزدم جز قسمت تحسین شدن. درست میگه
کاملا حرف حق رو میزنه شاید چون زیاد میپرسم . همش میگم به نظرت خوبه؟ راستشو بگو خوبه ؟ جدی بگو خوب شده؟
بعد ۸سال که یکی دوسالش اشنایی و باقیش ازدواج بوده خوب تونسته بعد های واقعیمو درک کنه.
چون از نظر همه من غیر قابل پیش بینی و تشخیصم.
در عین حال که خیلی آروم و با لبخند نشستم میتونم آنی گریه کنم و یا یه نفرو تخریب کنم . توی ذهنم مدام با خودم حرف میزنم و تصمیمات اساسی میگیرم .
مثلا تو ماشین داشتیم اهنگ گوش میکردیم یهو بلند گفتم دیدی دیدی اهنگ رضا بهرام اهنگ بعدی بود .
گفت: وا من که چیزی نگفتم .
گفتم اها هیچی با ذهنم شرط بسته بودم بعدیش رضا بهرامه ذهنم میگفت نه آرون افشاره.
یه نگاهی کرد گفت خدایا کم کم دارم ازش میترسم خودت شفاش بده😁